آنیتادختر دلبندمونآنیتادختر دلبندمون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

" آنیتــــا " فرشته آب ها

بدون عنوان

پرنسس زیبای مامانی این روزها دوریت  برای مامان خیلی سخت تر شده بس که ناز داری وشیرین کاری میکنی تو اداره خیلی هوای دیدنت رو میکنم،قلب منی عزیز دلم تقریبا کاملا زبون،دندون،بینی،چشم رو میشناسی اما گوش و مو رو اشتباه میکنی این کتاب رو هم هنوز دنیا نیومده  بودی واست خریده بودم که الان عاشق این هستی که زبونت رو توش نشون بدی کتاب تاتی تاتی رو هم که برات خریده بودم همه رو ورق ورق و پاره کردی و میری از رو میز خاله چسب میاری که مادرجون برات بچسبونه،از کتابت فقط دو تا ورق موندهم امروز هم یه کتاب نینی قاقا برات خریدم تا به صفحه موزش میرسی یاد موز خوردن می افتی و موز میخوای! عاشق گربه هم که هستی ،شدید،باید گربه ها رو پیشده کنی ،مخص...
30 مهر 1393

روز کودک مبارک

دختر گلم روزت مبارک ایشالله خانوم خانوما شی،عروس شی قربونت برم من دیشب وسط شب پا شده بودی و میخواستی بازی کنی .هی من و بابا رئ د میکردی ناز میکردی و بوس می دادی . و میگفتی مامان.دختر مهربونم تا دوباره بخوابی  شاید یه ساعت بیشتر طول کشید و منم که صبح باید میرفتم اداره!!!!!اما با این حال امروز تو اداره دلم برات یه ذره شده بود و بی تاب دیدنت بودم. 93/7/15گفتی بابا حاجی و دیگه هرچی میگم تکرار نمیکنی شعر خروس خروس رو میخونم میگی ب یعنی بله! سمت گلدون میری خودت دستت رو تکون میدی و میگی نه نه اما بازم دستشون میزنی  
17 مهر 1393

روسری

عزیز دلم امروز برای اولین بار چون بارون بود  با روسری رفتی بیرون!!! روسری مال قدیمای خاله ریحانه بود!! شما هم نمیذاشتی رو سرت بمونه! عاشقتم عروسک مامان ...
8 مهر 1393

پیشرفت های دخترم

سلام عزیز دل مامان پیشرفت های شما بوس میدی بوس میفرستی چشمک میزدی که حالا یادت رفته مامان میگی دد  با نی بلدی باب باب =تاب تاب باب=آب
4 مهر 1393

پیشرفت های دخترم

سلام عزیز دل مامان پیشرفت های شما بوس میدی بوس میفرستی چشمک میزدی که حالا یادت رفته مامان میگی دد  با نی بلدی باب باب =تاب تاب باب=آب
4 مهر 1393
1